English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7066 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to pull a proof U نمونه چاپی دراوردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
galley U نمونه ستونی و صفحه بندی نشده مطالب چاپی
proofroom U اطاق غلط گیری نمونه هایی چاپی مطبعه
galley proof U نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
rolling press U الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
to pull a proof U نمونه دراوردن باماشین فشاردستی که ...سوی خودبکشند
module U اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
modules U اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
acceptance sampling U نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
sampled U نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sample U نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
pad U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
sampling U نمونه گیری برداشت نمونه
undisturbed sample U نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
natural dyes U رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
letterpress U چاپی
typographic U چاپی
fully formed characters U کاراکترهای چاپی
billhead U بروات چاپی
infusion of tea U دم کردن چاپی
pamphlet U رساله چاپی
letters U حرف چاپی
pamphlets U رساله چاپی
letter press U مواد چاپی
letter U حرف چاپی
hard copy U نسخه چاپی
printout U نتیجه چاپی
printouts U نتیجه چاپی
misprints U اشتباه چاپی
misprints U غلط چاپی
etched circuit U مدار چاپی
prints U مواد چاپی
printed U عکس چاپی
print U مواد چاپی
misprint U غلط چاپی
print U عکس چاپی
printed wiring U سیمکشی چاپی
printed matter U مواد چاپی
printed U مواد چاپی
printed circuit U مدار چاپی
misprint U اشتباه چاپی
editorially U بطور چاپی
printed matter U اوراق چاپی
prints U عکس چاپی
typal U شبیه حروف چاپی
hard-copy output U نسخه [خروجی] چاپی
soft copy U نسخه غیر چاپی
small print U حروف چاپی ریز
library edition U چاپی که درخودکتابخانه باشد
misprints U غلط چاپی کردن
printed circuit board U تخته مدار چاپی
letterpress U وابسته بحروف چاپی
misprint U غلط چاپی کردن
ampersand U علامت چاپی & به معنای "و"
mother board U برد مدار چاپی اصلی
printouts U نسخه چاپی نتیجه نهایی
letterhead U عنوان چاپی بالای کاغذ
letter head U کاغذیکه نشان چاپی دارد
lebrary edition U چاپی از کتاب که در خورکتابخانه باشد
letterheads U عنوان چاپی بالای کاغذ
script font U فونت چاپی شبیه به دستخط
printout U نسخه چاپی نتیجه نهایی
hard copy U نسخه ملموس خروجی چاپی
colour hard copy device U اسباب نسخه چاپی رنگی
print hand U دستخطی که مانندچاپ یاحروف چاپی باشد
face value <idiom> U عکس چاپی روی پول ،تمبر،...
billhead U کاغذی که شبیه برات چاپی است
motherboard U تخته مدار چاپی اصلی در سیستم
hair stroke U خط نازک بالا یا پایین حروف نوشته یا چاپی
margins U فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
pcb U Board Circuit Printed تخته مدار چاپی
margin U فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
Proof – reading. U غلط گیری (تصحیح مطا لب چاپی وغیره )
past performances U سوابق چاپی نتایج مسابقات اسب یا گرگ
print letters U دستخطی که مانند چاپ یاحروف چاپی باشد
line drawings U خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
line drawing U خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
linocut U چاپی که بوسیله کلیشه روی مشمع ایجاد میگردد
sic U علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده
secret ballot U ورقه رای مخفی دارای اسامی چاپی کاندیداها
on screen U که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
special handling U ارسال مطبوعات واوراق چاپی بوسیله پست سریع السیر
on-screen U که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
sickest U علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
sick U علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
ascender U مسیر یک حرف که بالای خط اصلی حروف چاپی قرار دارد.
populated board U یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
slip sheet U صفحه سفیدی که بین دوصفحه چاپی دیگر قرار داده شده
controller U وسیله اصلی در چاپگر که خروجی را از کامپیوتر به دستورات چاپی ترجمه میکند
controllers U وسیله اصلی در چاپگر که خروجی را از کامپیوتر به دستورات چاپی ترجمه میکند
print shop U بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام میدهد
format U مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
expansion board U برد مدار چاپی برای افزایش قابلیتها و توابع به سخت افزار کامپیوتر
formats U مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
micro U ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
micros U ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
universal U سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه
prospectuses U شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
prospectus U شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
bar graphics U دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
bar codes U دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
bar code U دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
microcomputer U تخته مدار چاپی اصی سیستم که بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای جانبی و... را دارد
overstriking U توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان
rat's nest U یک ویژگی در سیستمهای طراحی مدار چاپی که به استفاده کننده اجازه میدهدتا تمام اتصالات میان مولفه ها را ببیند
back plane U یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
expansion unit U وسیلهای که به یک کامپیوترمتصل بوده و دارای سوکتهای اضافی است تا درون انها تخته مدارهای چاپی بتوانند قرار گیرند
ion deposition U فناوری چاپ که از نوک چاپی استفاده میکند که نشانه هایی می کشد تا تصویری ایجاد شود که toner را جذب کند
paradigm U نمونه
type U نمونه
examples U نمونه
ensample U نمونه
example U نمونه
typed U نمونه
types U نمونه
instances U نمونه
paradigms U نمونه
instance U نمونه
format U نمونه
typicalness U نمونه
calligraph U نمونه
pattern U نمونه
strickle U نمونه
copyslip U نمونه
copying U نمونه
copy U نمونه
representative U نمونه
foretype U نمونه
copies U نمونه
copied U نمونه
patterns U نمونه
representatives U نمونه
specimens U نمونه
precedent U نمونه
modeled U نمونه
sample U نمونه
sampled U نمونه
precedents U نمونه
model U نمونه
modules U نمونه
models U نمونه
forme U نمونه
breadboard U نمونه
progenitor U نمونه
progenitors U نمونه
paragons U نمونه
exemplars U نمونه
sampling U نمونه
formats U نمونه
exemplar U نمونه
modelled U نمونه
schema U نمونه
schemata U نمونه
specimen U نمونه
module U نمونه
paragon U نمونه
coding U صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد
twelvemo U کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
duodecimo U کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
spooler U برنامه یا دستگاه جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد تا به هنگام انجام کار دیگر نسخه چاپی روی چاپگر تولید کندجمع کننده
test specimen U نمونه ازمایشی
emulator U نمونه ساز
specimen signature U نمونه امضاء
test specimen U نمونه ازمایش
typified U نمونه دادن
typifies U نمونه دادن
parable U قیاس نمونه
coring U نمونه گیری
parables U قیاس نمونه
gauge U سنجیدن نمونه
typified U نمونه بودن
typify U نمونه دادن
holotype U نمونه شاخص
gauged U سنجیدن نمونه
typal U شبیه نمونه
typifies U نمونه بودن
emulation U نمونه سازی
exemplarily U بطور نمونه
exemplification U نمونه اوری
exemplum U مثال نمونه
typify U نمونه بودن
typifying U نمونه دادن
typifying U نمونه بودن
typical galaxy U کهکشان نمونه
typical sample U نمونه نوعی
typicality U نمونه علامت
gauges U سنجیدن نمونه
standards U نمونه قانونی
pilot plant U کارخانه نمونه
pilot production U تولید نمونه
free sample U نمونه مجانی
g U نمونه معیار
by the square U مطابق نمونه
ladle samble U نمونه پاتیل
foretype U نمونه قبلی
pilot plant U کارگاه نمونه
standard U نمونه قانونی
breadboard U نمونه تابلویی
modeling U نمونه سازی
biased sample U نمونه سودار
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1the selected wells are 5 boreholes only, and desired samples quantity is 150-200 kg
2مفعول
1Material-dependent representative
1i wish to wish the wish the wish you wish to wish the wish
1we drove to visit my parents in Ipswich.
1• What is Data Preparation. That is the diffrents between the Dimensional modeling and third-normal-form (3NF) modeling? Answer 6 - The data presentation area is where data is organized, stored, and m
1Otherwise, throw in a rimshot hit every now and then
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com